• 1399/04/07 - 03:24
  • - تعداد بازدید: 3259
  • - تعداد بازدید کنندگان: 3258
  • زمان مطالعه: 20 دقیقه
تست جديد طراحي شده توسط دکترکشکولي؛ سوپاين تست که در عمل جراحي بلفاروپلاستي تحول ايجاد کرده است

تست جديد طراحي شده توسط دکترکشکولي؛ سوپاين تست که در عمل جراحي بلفاروپلاستي تحول ايجاد کرده است

313267.mp3 تست جديد طراحي شده توسط دکترکشکولي؛ سوپاين تست که در عمل جراحي بلفاروپلاستي تحول ايجاد کرده است


براي مشاهده کليپ خلاصه‌اي از مصاحبه با دکتر کشکولي در خصوص سوپاين کليک نمائيد.

 

آسانسور بيمارستان رسول شلوغ است و من بايد به بخش تحقيقات چشم در طبقه هشتم بروم. مريض ها و همراهانشان دور درهاي آسانسور تجمع کرده اند و دعا مي کنند که تختي نيايد. خانمي که کنارم ايستاده توضيح مي دهد اگر تخت بيايد بايد اول مريض روي تخت برود و جماعت باز بايد منتظر هشت طبقه بالا پايين رفتن آسانسور بمانند. دو دقيقه اي نگذشته که مريضي روي تخت مي آيد. ساعتم را نگاه مي کنم و سراغ راه پله را از مريض کناري ام مي گيرم. ساعت نه و ده دقيقه است. هشت طبقه را يک نفس تا بخش تحقيقات چشم مي دوم.



با همکار عکاسم به در اتاق دکتر رسيده ايم. اتاقي بلند که ميزي شبيه ميزهاي کنفرانس دارد. آقاي ميانسالي روي صندلي بالاي ميز نشسته و با يک خانم و آقاي ديگر صحبت مي کند. بيرون مي ايستيم تا صحبت شان تمام شود. توي ذهنم صداي پشت تلفن را مرور مي کنم تا ببينم صدا مال کدام يک از دو آقاي حاضر در اتاق بوده. حدسم درست درنيامده. آقاي جوان تر نشسته روي صندلي آخر متوجه حضور ما شده و به داخل دعوتمان مي کند. با تمام چيزهايي که از دکتر خوانده و شنيده بودم انتظار ملاقات با آدم مسن تري را داشتم.



گفتگويشان راجع به خريد تجهيزات وارداتي ست به گمانم.



بعد از خروج آن خانم و آقا احوالپرسي گرمي با ما مي کنند. انگار که سال هاست همديگر را مي شناسيم. ما براي مصاحبه راجع به راجع به خبر اخير آمده ايم. تست جديد طراحي شده توسط دکترکشکولي، سوپاين تست، در عمل بلفاروپلاستي که تحولي در اين حوزه به پا کرده است. اما از همين ابتدا مي دانم که به اين موضوع قناعت نخواهم کرد. ايشان حتمن حرف هاي زيادي براي گفتن خواهند داشت.




  •  کمي از خودتان و کار هاي اين روزهاتان برايمان بگوييد.



-دکتر محسن بهمني کشکولي هستم، استاد جراحي هاي پلاستيک و ترميمي چشم دانشگاه علوم پزشکي ايران



در حال حاضر در سمت معاون پژوهشي گروه فعايت دارم، عضو هيئت برد، دبير علمي جراحان پلاستيک و ترميم چشم خاورميانه و آفريقا و جانشين دبيرکل انجمن چشم پزشکي خاورميانه در منطقه ايران و ترکيه.





  • تحصيلاتتان را در کدام دانشگاه ها به پايان رسانديد؟



 عمومي را شيراز گذراندم، تخصصم را ايران بودم و فوق تخصص را انگليس.





  • تا جايي که ما مي دانيم شما تخصص چشم پزشکي بوديد و فوق تخصص را جراحي پلاستيک.



بله، يک بخشي از جراحي فوق تخصصي چشم مي پردازد به جراحي پلاستيک صورت. در بخشي که چشم ها قرار دارند، که در اصطلاح به آن  upper face و midface مي گويند. يک جورهايي هر گونه جراحي که روي قسمت هاي مختلف صورت انجام مي گيرد با چشم که در مرکزيت صورت قرار گرفته مرتبط است. ما ميخواهيم از بروزعوارض پيشگيري کنيم .



اين رشته  چهل و پنج سال پيش در آمريکا به وجود آمد، بيست و پنج سال پيش در اروپا و زماني که من از انگلستان برگشتم  به کمک همکاران اين رشته را به طورمستقل در ايران تاسيس کرديم. از سال هشتاد و هفت آيين نامه فلوشيپي را در وزارتخانه تصويب کرديم و از آن سال به بعد سالي يک فلو تربيت مي کنيم.





  • در همين بيمارستان رسول؟



بله اولين مرکز مستقل تربيت فلو در بيمارستان رسول دانشگاه ايران بود. سه سال پيش به طور مستقل در بيمارستان فارابي دانشگاه تهران هم شروع شد. در دانشگاه شهيد بهشتي اين رشته کما في السابق در کنار رشته استرابيسم و کودکان تدريس ميشود.





  • اين طور که به نظر مي آيد فوق  تخصص جراحي چشم، در ايران بسيار جوان و نوپاست.



اگرچه اين رشته به صورت مستقل و آکادميک وجود نداشته ولي به شکل سنتي توام با رشته هاي ديگر مثل کودکان و استرابيسم و... تدريس مي شده است.





  • پس در واقع شما احساس خلا کرديد که براي ادامه تحصيل به انگلستان سفر کرديد.



بله در ايران دوره فوق تخصص اين رشته وجود نداشت. من در جوار چند تن از اساتيد بزرگوار در اين زمينه، که سال ها کار مي کردند، در قسمت هاي مختلف يک سري آموزش ها ديدم ولي دوره آکادميک و رسمي وجود نداشت.  به انگليس سفر کردم تا اين دوره را بگذرانم.





  •  حالا که داستان شما به اين جا رسيد گريزي بزنيم به قصه مهاجرت. نظر شما راجع به مهاجرت تحصيلي و آوردن علم ديگر ملل به کشور چيست؟



من اين را به صورت عمومي عرض مي کنم که هيچ ملتي در دنيا اگر خودشان را ايزوله کنند زنده نمي مانند. نه از نظر اقتصادي، نه از نظر فرهنگي نه از نظر علمي نمي توانند زنده بمانند.



اگر کسي قطع رابطه کند پيشرفت نمي کند.



شما زماني پيشرفت مي کنيد که رقبا حضور داشته باشند و شما در حوزه رقابت خودتان را نشان بدهيد. کشورهاي پيشرفته اي مثل چين يا ژاپن ارتباطشان با دنيا برقرار است و رقابت را قبول مي کنند.





  • اين روزها روحيه اي که خودتان در آن سال ها داشتيد را در دانشجوهايتان مي بينيد؟



تقريبا نه. به دليل اينکه يک موج بزرگي از مهاجرت وجود دارد در بين دانشجويان و اساتيد. متاسفانه تقريبا کسي حوصله ندارد بماند و بسازد.



در اصل نيرويي با يک استعداد خوب که بايد به کشور سود برساند را تربيت مي کنيم و آن را دو دستي تقديم آمريکا و اروپا و کانادا مي کنيم. علت پيشرفت آمريکا همين مهاجرت ها و مهاجر پذيري هاست. در واقع يک محيطي  را درست کرده اند که تمام آدم هاي با استعداد دنيا دوست دارند به آنجا بروند و اولين اولويتشان در مهاجرت است. علتش اين است که آنجا به مردم اين فرصت را مي دهند که بتوانند در کارشان پيشرفت کنند. آن ها مي گويند شما تا زماني که مي توانيد موجب پيشرفت جامعه ما بشويد با آغوش باز مي پذيريم تان.





  • از سياست گذاري هاي کشورهاي پيشتاز در علم گفتيم. دکتر اگر فرصتش مهيا باشد دوست داريد سياستمدار باشيد؟



نه. سياستمدار بودن مستلزم يک روحيه خاص است و  شما بايد اين روحيه را در خودتان ببينيد. من همين که در مسير علم ورود کنم و موانع را بشناسم و در صدد رفع آنها برآيم بيشترين کمک را مي توانم بکنم. روحيه ورود به وادي سياست را ندارم.





  • در مورد اصلاحات کوچک صحبت کنيم، باتوجه به شرايط کنوني کشور، هر ايراني به اين مي انديشد که بايد چه کار کند تا وضع کشور بهبود يابد از دانشجو گرفته تا يک کارگر ساده؟



تغييرات کوچک يعني هر کس وظيفه اي که بر عهده دارد را تا جايي که مي تواند به نحو احسن انجام دهد. ببينيد بعضي چيزها در کنترل شماست و بعضي چيزها به هم وابسته اند. همانطور که قبلا گفتم ما به عنوان يک ملت نميتوانيم خود را ايزوله کنيم، درقضيه علم اين جريان محرزتر است، ارتباطات تنگاتنگ علمي با انجمن هاي دنياست که باعث پيشرفت علم مي شود. اين ها دست ما نيست، وقتي سياست هاي کلي کشور مبني بر قطع يا محدوديت روابط باشد، ما نمي توانيم از دانشمندان مختلف دعوت کنيم در اجلاس علمي ما حضور يابند، هم انديشي علمي ايجاد نمي شود.





  • حق با شماست. راه بسته را شايد نتوان با تغييرات کوچک باز کرد. راستي دکتر، علاقه شما به چشم از کجا شروع شد؟



شايد بتوان گفت از همان سال اول پزشکي. استادي داشتيم که از ما خواست ارائه اي را به صورت داوطلبانه بدهيم. من همان موقع موضوع کاتاراکت را انتخاب کردم . ولي واقعيتش اين است که در پزشکي علاقه خاص به يک رشته خاص نداريم. وقتي فارغ التحصيل مي شوي براساس نمره امتحان تخصص و ويژگي هايي که داري يک رشته را انتخاب مي کني.





  • پول ساز بودن چشم تاثيري در انتخاب شما نداشت؟



خب بعضي رشته ها در دنيا لوکس محسوب مي شوند. چشم معمولا هميشه در دنيا يا اول بوده يا دوم .














 




  • الان وضعيت چشم پزشکي ايران در مقايسه با ساير کشورهاي خاورميانه و حتي اروپايي چگونه است؟



خدارا شکر به همت اساتيد بزرگوار، علم پزشکي ما سال هاي سال قابل رقابت با ساير کشورها بوده است. البته بايد اين نکته را مدنظر قرار داد که اگرچه چندين سال پيش پزشکي وابسته به علم بوده ولي در سال هاي اخير پزشکي وابسته به تکنولوژي است.



مثلا در چشم پزشکي قبلا جراحي هاي آب مرواريد با يک چاقوي جراحي ويک لنز و چند بخيه انجام مي شد ولي الان دستگاه فيکو ميخواهيم که بتوانيم اين عمل را خيلي دقيق تر و بهتر انجام دهيم و اين ديگر علم نيست. تکنولوژي است. بايد با شرکت هاي مختلف دنيا در تعامل باشي. لنزها لنزهاي پيشرفته اي شده که در تعامل با دنيا مي توان آن ها را وارد کرد.



و مثال ديگر يک سري از بيماري هاي شبکيه که درمان نمي شد اند. اکنون به وسيله ي آمپول هايي که توليد خارج است قابليت درمان دارد.



در کل پزشکي ما پيشتاز است ولي اينکه خودش را در اين مسير نگه دارد به همين آساني ها نيست. در واقع در حوزه پزشکي وچشم اين احساس خطر به شدت وجود دارد.



ما در مسائل ساده و ابتدايي نياز به ماده اوليه مرغوب از نقاط مختلف دنيا داريم. چه برسد به دستگاه هاي پيشرفته براي عمل هاي حساس و پيشرفته در حيطه چشم پزشکي.



نه در ايران، در تمام کشور ها اينگونه نيست که صفرتا صد توليد يک محصول پيشرفته و فوق پيشرفته در يک کشور انجام شود. امروزه هرکشوري در دنيا تخصص خاصي دارد و محصولات خاصي را توليد مي کند. در واقع وقتي روي محصولي نام کشوري خورده مي شود اين به آن معني نيست که تک تک قطعات آن محصول توليد همان جاست. مونتاژ نهايي در آن کشور انجام شده.





  • صحبت هايي هست مبني براينکه ما بايد بر توليد ملي تکيه کنيم و و اتفاقا اين ايزوله شدن ما را در دنيا توانمند تر مي کند. نظر شما چيست؟



من بحثم علم است نه سياست.



در دنيا سال هاي سال اين اصل اساسي شناخته شده است که ارتباط با رقيب موجب پيشرفت است.



نداشتن رقيب باعث پيشرفت شما نمي شود.



مثلا؛اگر از نظر علمي و عملي صنعت خودروسازي ما مي خواهد پيشرفت کند بايد يک شرکت خودروسازي خارجي خودروهايش را باقيمت هاي همسان و کيفيت بالاتر ارئه دهد، مردم حق اننتخاب داشته باشند. آن وقت است که  خودرو سازي هاي داخلي براي اينکه فروش داشته باشند مجبورند کيفيت شان را بالاتر ببرند.



در مورد علم هم همين است.



من اگر تنها جراح جراحي پلاستيک چشم  در تهران باشم هر کاري بخواهم انجام مي دهم.و نيازي به افزودن دانش ندارم. ولي اگر دو رقيب برايم پيدا شود مجبورم علمم را افزايش دهم و کيفيت کارم را بالاتر ببرم.





  • الان در زمينه چشم پزشکي کمبود دارو داريم؟



- بله،محصولاتي که مابراي درمان پيشرفته بيماري هاي خودايمني مثل تيروئيد چشمي  مي خواهيم موجود نيست. اخيرا بيماري را داشتيم، با بيماري قارچي موکور مايکوزيس، اين قارچ يک داروي اوليه اي دارد به نام آمفوترسين که بايد به صورت وريدي تزريق شود تا موجب کنترل عفونت شود.



دو نوع آمفوترسين داريم،يکي ليپپوزومال وديگري نوع عادي که ميزان آسيب کليوي نوع اول کمتر است.



مهم ترين معضل در اين بيماري قارچي اين است که بلافاصله مغز را درگير مي کند و ظرف مدت کوتاهي باعث مرگ بيمار مي شود.



متاسفانه براي تهيه داروي اين بيمار مشکلات بسيار زيادي وجود داشت تا نوع اوليه و نه ليپوزومال آن تهيه شود.



ولي اين تعداد کفايت نمي کند، براي بهبود بايد تعداد بالايي از اين آمپول را طي ? ماه تزريق کند. خوب اين مسائل حياتي است و ما اين صنعت را نداريم که بخواهيم اين دارو را توليد کنيم. آمفوتريسين يکي از داروهاي ابتدايي واصلي است که اگر نباشد مريض مي ميرد.



اين بخش کوچکي از ماجراست ، من که با همکاران ديگرم در بخش هاي مختلف داخلي و... در ارتباطم مي بينم که چقدر کمبودها با گوشت و پوست و استخوان حس مي شود و قضيه حاد تر از چيزي است که مي بينيم.



همه ما در جهان علم يک زنجيره هستيم که هر کدام از حلقه هاي اين زنجيره که قطع شود عملکرد زنجيره مختل مي شود.



وکسي که از زنجيره بيرون افتاد پيشرفتش سخت خواهد شد. علم قديم نيست که بگويم با ? تا کتاب حل مي شود، لحظه به لحظه در حال تغيير است. اگر عقب بيفتيد روز به روز بيشتر دچار رکود مي شويد. حصول اين علم منوط به ارتباط با دنياست و ارتباط با دنيا لازمه پيشرفت علم است.





  • شما که هم در دانشگاه هاي ايران بوده ايد وهم در انگليس تحصيل کرده ايد، تفاوت دانشگاه ها را در چه مي بينيد؟



-ببينيد همه جاي دنيا استعداد خوب دارند. ايران هم دارد. استعداد خوب بايد در يک محيط خوب پرورش پيدا کند. اگر محيط خوب نباشد آن استعداد دوراه بيشتر ندارد،يا هرز مي رود يا بايد برود جايي که بتواند استعدادش را پرورش دهد. دانشجويان در فيلد پزشکي بعد از فارغ التحصيلي يا هرز مي روند يا به کشوري ميروند که بتوانند استعداد خود را پرورش دهند.



البته عده اي از افرادي که مي روند بر مي گردند به ايران، به دلايل مختلف شخصي و اجتماعي.



ماندن خارج از ايران يا برگشتن به ايران هيچکدام غلط و درست ندارد.



هر کسي بنابر شرايطش تصميم مي گيرد، آني که برمي گردد چيز هايي را به دست مي آورد و در مقابل چيزهايي را از دست مي دهد. کسي که مي ماند هم.



مشابه اين تجربه را چيني ها از لحاظ علمي داشته اند. دانشمندان شان به آمريکا مي رفتند و ?? درصدشان ديگر به چين بازنمي گشتند.



چين آمد سياستي را به کار برد که حالا نود درصد فارغ التحصيلان خارج از چين به کشور خودشان بر مي گردند.



ما بايد از دنيا ياد بگيريم که چه کردند که پيشرفت کردند. در علم هم اگر مي خواهيد از ژن هاي خوبي که در اين مملکت وجود دارد استفاده کنيد بايد محيط خوب به آنها بدهيد. اين محيط شامل خيلي چيزهاست.





  • به نکته بسيار خوبي اشاره کرديد. استفاده از تجربه ديگر ملل. خبر انتشار supine test  که توسط شما طراحي شده است اين روزها روي سايت هاي خبري رفته. کمي در مورد اين تست برايمان بگوييد.



داستان  براي من از بيماري شروع شد که در سال ????  داشتم. ايشان بعد از جراحي پف پلک دچار فيستول در غده اشکي شد، ما مجبور شديم مجدد بيمار را به اتاق عمل برده و غده اشکي اش را فيکس کنيم. همين کيس ريپورت را در سال???? منتشر کرديم.



اين باعث شد به اين فکر بيفتيم که چه کار کنيم که جلوي بروز چنين عارضه اي گرفته شود. ببينيد در واقع من اگر مي دانستم که غده اشکي اين بيمار جزئي از پف پلک اوست اين مشکل به وجود نمي آمد. پس بايد راهي براي دانستن اين موضوع قبل از انجام عمل جراحي پيدا مي کرديم. من شروع کردم به تحقيق و ديدم که چهار مقاله راجع به اين موضوع در جهان منتشر شده بود.



همگي اتفاق نظر داشتند که اگر پف پلک در قسمت خارجي بيشتر باشد شايد غده اشکي هم درگير باشد.



خوب، ما پاسخ اين مسئله را پيدا کرديم تا اينکه يکسال بعد مريض ديگري مجدداً باعث شگفتي من شد و اين بود که قبل از عمل هيچ نشانه ي خاصي از درگيري غده اشکي نديدم ولي وقتي پلک را باز کردم ديدم غده ي اشکي بيرون زد. اين به من اين پيام را داد که اين برآمدگي نمي تواند علامت خوبي باشد و مرا به صورت صحيح راهنمايي کند. بنابراين  دنبال اين بودم علامتي را پيدا کنم که به شکل خاص تري ما را راهنمايي کند.



در همان مواقع بود. بيماري داشتم که وقتي داشتم نقاشي هاي جراحي را روي پلکش انجام مي دادم درحالت نشسته مشکلي نبود ولي وقتي مي خواستم مرحله دوم نقاشي که درحالت خوابيده بود را انجام دهم ديدم که يک برجستگي در ناحيه پلک پديدار شد.



وقتي پلکش را باز کردم ديدم غدد اشکي او درگير است.بااينکه در حالت نشسته چيزي مشخص نبود.



بعد با خودم گفتم تشخيص افتراقي که که مي تواند اين بالجينگ را به ما بدهد چيست؟



يکي افتادگي ابرو، زيادي پلک درماتو کليسيس در آن ناحيه و يکي هم چربي است.



گفتم خوب! من مريض را مي خوابانم تا آن چربي عقب برود. ابرويش هم مي کشم بالا که اين مورد هم رفع شود. پلکش هم براي اينکه پايين بيايد مي گويم پايين را نگاه کند.



اگرباز هم چيزي ماند علتش غده اشکي است؛ چرا که عامل ديگري باقي نمانده و اين شد مبناي سوپاين تست.



اين سوپاين تست را شروع کردم روي تمامي مريض هايم پياده کردن. قبل از عمل بلفاروپلاستي.



مريض هايي که سوپاين تست شان مثبت بود سرعمل هم غده اشکي شان بيرون بود.



 شروع کردم  به ارايه اين تست در کنگره هاي مختلف آمريکا و اروپا .نتايجش را هم اخيراً به صورت يک تست منتشر کرديم تا جراحان چشم ديگر در تله اي که سر عمل ها در آن گرفتار مي شديم، نشوند.





  • اگر جراح اين تست را انجام ندهد و متوجه حضور غده اشکي در پف پلک نشود چه عوارضي براي بيمار رخ مي دهد؟



مهم ترين عارضه اين است که غده اشکي شما آنقدر جلو مي آيد که وارد زخم شده و  باعث تشکيل فيستول مي شود و مثل همان خانمي که ما عمل کرديم  واز داخل پلکش مايع اشک بيرون مي آمد.



ولي شايع ترين عارضه اين است که بيمار بعد از عمل بلفاروپلاستي از وجود برجستگي در ناحيه پلک شکايت دارد.



جراح حين عمل  نمي تواند متوجه اين موضوع شود چرا که غده اشکي پشت لايه اي به نام سپتوم قرار گرفته است، عمل بلفاروپلاستي تا روي سپتوم انجام مي گيرد. اگر شک نداشته باشيم لايه سپتوم را باز نمي کنيم.





  • بعداز انتشار اين تست چه بازخوردي از دنيا گرفتيد؟



-. من از سال ???? در تمام کنگره هاي جراحي پلاستيک چشم دعوت داشتم و اين موضوع را ارائه داده ام. من قبل از انتشار تست، آن را در کنگره هاي مختلف ارائه داده بودم. افراد اهل فن، تست مرا شنيده بودند و بعضا آن را با عنوان «کشکولي تست» مي شناختند. ولي من ترجيح دادم اسم فرد را روي  آن نگذارم و اسم علمي داشته باشد، بنابراين اسم سوپاين تست را بر روي آن گذاشتم. بنابراين بيشترين بازخوردي که مي گيريم در حيطه تخصص خودمان و از سمت همکاران خودم بوده است. بارها مي شد که جراحان از سراسر دنيا تماس مي گرفتند و ريزه کاري ها را مي پرسيدند تا در مواجهه با بيماران خودشان آن را به کار بگيرند.





  • چه شد که دکتر کشکولي به اينجا رسيد و عامل موفقيتش چه بود؟



مهم ترين عامل تلاش و کار بي وقفه وسخت کوشانه است. من هميشه به دانشجويان مي گويم دنيا دنيايي است که آي کيو هاي همه تقريبا يکسان است. يک دانشجوي پزشکي سال يک با من آي کيو اش هيچ فرقي ندارد.



آي کيو  يعني ذخيره ي ژنتيکي هوشي که فرد دارد و اين قابل تغيير نيست. آن چيزي که آدم ها را در يک حيطه از هم متمايز مي کند چيزيست به نام EQ



 EQ مي گويد شما چقدر توانايي استفاده از آي کيو تان را داريد. و اين نيازمند وقت گذاشتن و کار بي وقفه است.



من هميشه اين مثال را مي زنم که زمان ابوعلي سينا، گاليله، اديسون و... يک  تغيير بزرگ انسان ها را از هم متمايز مي کرد.



در دنياي علم کنوني يک تغيير جزئي شما را از بقيه متمايز مي کند. من اين عصر کنوني را به مسابقه اسب دواني تشبيه مي کنم. در مسابقه اسب دواني جايزه نفر اول يک ميليون دلار، نفردوم پانصدهزار دلار، نفر سوم صدهزار دلار و نفرچهارم مثلا ده هزار دلار است.در ?? درصد موارد اختلاف اسب اول و دوم در حد يک نوک بيني اسب  است.



دنياي علم هم دقيقاً به همين شکل است که يک تغيير جزئي شما را از سايرين متمايز مي کند.



رمز موفقيت نه تنها در ايران بلکه در تمام دنيا سخت کوشي است. زبان علم دنيا زبان انگليسي است، اگر مي خواهيد دردنيا خودتان را بشناسانيد، زبان انگليسي را تقويت کنيد.





  • استاد! چندي پيش جرياني راه افتاد در اعتراض به حقوق پزشکان که مرا ياد داستاني در چهار مقاله نظامي انداخت. دانشمند درباري که بايد کاغذي مهم مي نوشت؛ در آن بين  همسرش مدام مي آمد و مي گفت که مرد در خانه نان نيست. دانشمند به اشتباه در وسط نامه نوشت در خانه نان نيست. نظامي آنجا مي گويد که پادشاه نتيجه گرفت دانشمند و کسي که دارد کارهاي بزرگ مملکت را انجام مي دهد نبايد دغدغه نان و روزمرگي داشته باشدو بايد ازهر لحاظ تامين باشد، نظر شما به عنوان يک پزشک در اين رابطه چيست؟



ما يک هرمي داريم به نام هرم تعالي انسان. اساس اين هرم خوراک و نيازهاي اوليه است. اگر اين نيازها تامين نباشد انسان نمي تواند به مرحله هاي بالاتر دست پيدا کند. انسان بعد از خوراک  بايد امنيت داشته باشد. سوم بايد عشق بورزد. چهارم بايد با انسان هاي ديگر تعامل کند. بعد از اين مي تواند فکر کند کارش را خوب انجام دهد و در مرحله آخر اين هرم نوآوري و ابتکار وجود دارد.



تا زماني که مراحل قبلي تامين نباشد قله اين هرم دست يافتني نيست. علت اينکه کار مفيد ايراني ها کم است چون فکرشان هزارجا هست، بايد نيازهايشان را تامين کنند. اينکه مي گويند پرسنل بيمارستان کارمند و ... بايد اين ميزان حقوق بگيرند



 براي اين است که خيالشان راحت باشد تامين هستند، بعد از اين ياد مي گيرند ديگران را دوست داشته باشند. تعامل کنند.و در اختيارش امکانات قرار بده تا کارش را به نحو احسن انجام دهد بعد از اين در مسير انجام دادن کار فکرها و ايده اي نو به ذهنش خطور خواهد کرد.





  • اگر بخواهيد توصيه اي به جواناني که در جايگاه دانشجويان تان هستند بکنيد به آن ها چه مي گوييد؟



امروزه ديگر دنيا دنياي علم است. زندگي دست علم است، اقتصاد دست علم است، روابط زناشويي دست علم است و...



علم در واقع همان تجربه هاي انسان هاي قبل از ماست که امتحان شدند، نقاط شکستش مشخص شده و نوعي علم حساب مي شود.



اگر ما چيزي را نمي دانيم دليل براين نيست که قبلاً انجام نشده است. اگر ندانستيم و انجام نشده بود مي توانيم شروع کنيم. ما در جوامعي بزرگ شديم که اکثراً اين توهم وجود دارد که کاري که ما مي خواهيم انجام دهيم براي بار اول است.



ما ايراني ها در فرهنگمان خود بزرگ بيني را زياد داريم. اين صرفاً راجع به ما نيست.کشورهاي مديترانه اي هم اين موضوع را دارند و اين باعث مي شود که کمتر از تجارب سايرين استفاده کنيم.



همانگونه که وقتي يک نفر مي خواهد روي موضوعي کار کند در سايت ها و مقالات مي گردد تا ببيند موضوع مورد مطالعه اش قبلا توسظ سايرين کار شده يا نه در زندگي و مسايل ديگر هم بايد همين باشيم.




  • و اما صحبت آخر شما با خوانندگان اين مصاحبه چيست؟



ايران خانه من است و من روي خانه خودم حساسيت دارم و دوست دارم خانه خودم را خوب کنم. نهايتش براي آدم ها اينگونه است که اگر اتفاقات دردناکي بيفتد خانه خود را رها مي کنند.



هيچکس دوست ندارد خانه خودش را رها کند.آن افرادي هم که از ايران رفتند دوست نداشتند. پيام من اين است که هيچ علمي در دنيا بالاخص علم پزشکي نمي تواند بدون ارتباط با دنيا پيشرفت کند.
 






تهيه و تنظيم گزارش : خانم زهرا تکرلي خبرنگار مفداايران
لينک







  • گروه اخبار : اخبار
  • کد خبر : 313267
:
کلیدواژه ها
مدیر سیستم
خبرنگار

مدیر سیستم

Template settings